•/حریم ولایت/•

یا صاحب الزمان برای آمدنت ، زود هم دیر است
|خانه
ما منتظر منتقم فاطمه هستیم
ارسال شده در 27 بهمن 1396 توسط مستاجر خدا:) در امام عصر


دردتـــ

بکشم

بیا کہ

درمانِ

منی

آقاجان…

?اللّٰھـُــم عجِّل لِوَلیک الفَرَجـْـ

امام زمان (عج) ظهور ما منتظر منتقم فاطمه هستیم منتظر
5 نظر »
جمعه شد آقا
ارسال شده در 27 بهمن 1396 توسط مستاجر خدا:) در امام عصر


جمعہ شد آقا نگاهم بر در است
در فراق یار آهم از سر است

مےنمایند جمعہ ها گر افتخار
باشد از مهدے زهرا انتظار


?اللّٰھـُــم عجِّل لِوَلیک  الفَرَجـْــ

 

امام زمان (عج) جمعه سربازان مهدی زهرا ظهور منتظر
1 نظر »
آخرین کسی نباشید که کمک می کند!!
ارسال شده در 5 بهمن 1396 توسط مستاجر خدا:) در تلنگر

زن جوانی در جاده می کرد برف کنار جاده نشسته بود و هوا سرد بود. ناگهان لاستیک ماشین پنچر شد و زن ناچار شد از ماشین پیاده شود تا از رانندگان دیگر کمک بگیرد.

حدود چهل و پنج دقیقه ای می شد که در آن سوز و سرما ایستاده بود.

زن کنار جاده منتظر کمک ایستاده بود.

ماشین ها یکی پس از دیگری رد می شدند.

انگار با آن پالتوی کرمی اصلا توی برف ها دیده نمی شد.

به ماشینش نگاه کرد که رویش حسابی برف نشسته بود.

شالش را محکم تر دور صورتش پیچید و کلاه پشمی اش را تا روی گوش هایش کشید.

بالاخره یک ماشین قدیمی کنار جاده ایستاد و مرد جوانی از آن پیاده شد.

زن، کمی ترسید اما بر خودش مسلط شد مرد جوان جلو آمد و به او سلام کرد و مشکلش را پرسید.

زن توضیحی داد که ماشینش، پنچر شده و کسی هم به کمک او نیامده است.

مرد جوان از او خواست بیش از این در آن سرمای آزار دهنده نماند و تا او پنچرگیری می کند زن در ماشین بماند.

او واقعا از خداوند متشکر بود که مرد جوان را برای کمکش فرستاده است.

در ماشین نشسته بود که مرد جوان تق تق به شیشه زد و اشاره کرد که لاستیک درست شده.

زن پولی چند برابر پول پنچرگیری در مغازه را، برداشت و از ماشین پیاده شد و بعد از اینکه از وی تشکر کرد، پول را به طرفش گرفت.

مرد جوان، با ادب، پول را پس زد و گفت که این کار را فقط برای رضای خاطر خداوند انجام داده است و به او گفت:

“در عوض، سعی کنید آخرین کسی نباشید که کمک می کند.”

از هم خداحافظی کردند و زن که به شدت گرسنه بود به طرف، اولین رستوران به راه افتاد.

از فهرست غذای رستوران یکی را انتخاب کرده بود که زن جوانی که ماه های آخر بارداری خود را می گذراند با لباس گارسونی به طرفش آمد و با مهربانی از او پرسید چه میل دارید.

زن، غذایی 80 دلاری سفارش داد و پس از آنکه غذا تمام

یک اسکناس صد دلاری به زن جوان داد. زن جوان رفت تا بیست دلار بقیه را برگرداند. اما وقتی بازگشت خبری از آن زن نبود. در عوض، روی یک دستمال کاغذی روی میز یادداشتی دیده می شد.زن جوان یادداشت را برداشت. در یادداشت نوشته شده بود که آن بیست دلار به علاوه ی چهارصد دلار زیر دستمال کاغذی برای وی گذاشته شده است تا برای زایمان دچار مشکل نشود. یادداشت برای آن زن بود و در آخر نوشته شده بود: “سعی کن آخرین نفری نباشی که کمک می کند.”

شب که شوهر زن جوان به خانه بازگشت، بسیار محزون بود و گفت که به خاطر پول بیمارستان نگران است چون نزدیک زمان زایمان است و آن ها آهی در بساط ندارند. زن جوان ماجرای آن روز را برایش تعریف کرد: درباره ی زنی با پالتوی کرم روشن که مبلغ کافی برای او گذاشته بود و نامه را هم به او نشان داد.

قطره ی اشکی از گوشه ی چشم مرد جوان فرو ریخت و برای همسرش تعریف کرد که آن روز صبح در جاده به همین زن برای رضای خداوند کمک کرده است .

 تا “خدا” هست، هیچ لحظه ای آنقدر سخت

 نمیشود که نشود تحملش کرد! شدنی ها را

انجام ده و تمام نشدنی هایت رابه “خداوند”

بسپار…

انجام عمل برای رضای خدا کمک به دیگران
9 نظر »
چند لقمه کتاب
ارسال شده در 4 بهمن 1396 توسط مستاجر خدا:) در بصیرتی

هنگامی که برادران یوسف  می خواستند او را به چاه بیفکنند، وی خندید.

برادرانش تعجب کردند و گفتند: برای چه می خندی؟

یوسف گفت: فراموش نمی کنم روزی  را که به شما برادران نیرومندیم نظر افکندم و خوشحال شدم و گفتم:

کسی که این همه یار و یاور نیرومند دارد حوادث سخت چه غمی خواهد داشت.

روزی به بازوان شما دل بستم، اما اکنون در چنگال شما گرفتارم و به شما پناه می برم، ولی به من پناه نمی دهید.

خدا؛ شما را بر من مسلط ساخت تا بیاموزم که به غیر او حتی برادرانم تکیه نکنم…

منبع:

هزار و یک حکایت اخلاقی

برادران یوسف خدا هزار و یک حکایت اخلاقی
2 نظر »
  • 1
  • 2

آخرین مطالب

  • حمایت از کالای ایرانی
  • نکنه....
  • ظهور کن
  • #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
  • خیـــــانت حق النـــــاسه..
  • ما منتظر منتقم فاطمه هستیم
  • جمعه شد آقا
  • آخرین کسی نباشید که کمک می کند!!
  • چند لقمه کتاب

آخرین نظرات

  •  
    • وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
    • تازه های کوثر
    در ظهور کن
  • زكي زاده  
    • مائده
    در حمایت از کالای ایرانی
  • مستاجر خدا:)  
    • •/حریم ولایت/•
    در ما منتظر منتقم فاطمه هستیم
  • رحیمی  
    • محدثه بروجرد
    در ما منتظر منتقم فاطمه هستیم
  • حسنا  
    • یک لقمه عشق
    در حمایت از کالای ایرانی
  • مدیریت استان مازندران  
    • مدیریت مازندران
    در نکنه....
  • خادم المهدی  
    • فاطمیه سرابله
    در حمایت از کالای ایرانی
  •  
    • atrehentezar
    در #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
  • حميدي  
    • وبلاگ من
    در حمایت از کالای ایرانی
  • مستاجر خدا:)  
    • •/حریم ولایت/•
    در چند لقمه کتاب
  • صهباء  
    • صهباء
    در چند لقمه کتاب
  • مدرسه علمیه حضرت فاطمه سلام الله علیها تهران  
    • مدرسه علمیه حضرت فاطمه سلام الله علیها تهران
    در حمایت از کالای ایرانی
  • نگار  
    • طلبه نگار
    در #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
  • نگار  
    • طلبه نگار
    در حمایت از کالای ایرانی
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در حمایت از کالای ایرانی
  •  
    • کهف
    در حمایت از کالای ایرانی
  • گندم  
    • شهدا
    • مهدویت*اللهم عجل لولیک الفرج*
    در ظهور کن
  • ربیع الانام  
    • ربیع الانام
    در حمایت از کالای ایرانی
  • رحیمی  
    • محدثه بروجرد
    در ظهور کن
  • رحیمی  
    • محدثه بروجرد
    در ما منتظر منتقم فاطمه هستیم
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

•/حریم ولایت/•

در شلوغی های این دنیا فراموشت نکردم . . . در شلوغی های آن دنیا فراموشم نکن

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
    • امام عصر
    • تلنگر
  • بصیرتی
  • حمایت از کالای ایرانی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان